en
stringlengths
1
1.4k
fa
stringlengths
1
1.26k
I bet it was Tom
شرط می بندم تام بود
They left after they finished lunch.
بعد از اتمام ناهار رفتند.
I'm not entirely convinced that what Tom said is true.
من کاملاً متقاعد نشده ام که آنچه تام گفته درست است.
We can't use this table because a leg has come off.
ما نمی توانیم از این میز استفاده کنیم زیرا یک پا جدا شده است.
Things are getting out of control here.
اینجا همه چیز از کنترل خارج می شود.
I gave up.
من تسلیم شدم.
I was amazed at the speed of the car.
از سرعت ماشین تعجب کردم.
Let's go somewhere, Tom.
بیا بریم یه جایی تام
Tom is the only one who doesn't have a computer
تام تنها کسی است که کامپیوتر ندارد
My father loves my mother
پدرم مادرم را دوست دارد
What're you thinking about?
به چه چیزی فکر می کنی؟
Jessie does not speak of these things openly.
جسی آشکارا از این چیزها صحبت نمی کند.
He behaved as if he were crazy
طوری رفتار می کرد که انگار دیوانه است
Tom has three thousand yen in his pocket.
تام سه هزار ین در جیب دارد.
It's 3:30.
ساعت 3:30 است.
You'd better not go today.
بهتره امروز نری
Who's playing the guitar?
کی گیتار میزنه؟
Fantastic!
فوق العاده!
The general commanded them to move on.
ژنرال به آنها دستور داد که حرکت کنند.
He got bored quickly.
زود حوصله اش سر رفت.
I'm a policeman.
من یک پلیس هستم.
I think I know what Tom's doing here.
فکر می کنم می دانم تام اینجا چه می کند.
There's something I need to do.
یه کاری هست که باید انجام بدم
Why didn't you read the magazine?
چرا مجله را نخوندی؟
I'm proud to be working on this project
من افتخار می کنم که روی این پروژه کار می کنم
If I tell him the truth, she will never forgive me.
اگر حقیقت را به او بگویم، او هرگز مرا نخواهد بخشید.
You'd better not see her now.
بهتره الان نبینیش
Tom came out of the house with his hands in the air
تام با دستانش در هوا از خانه بیرون آمد
Tom could be innocent.
تام میتونه بی گناه باشه
He called off the trip
او سفر را لغو کرد
Tom has just arrived in Boston
تام به تازگی وارد بوستون شده است
It's safer to stay right here
همین جا ماندن امن تر است
The girl has a scarf around her neck.
دختر روسری به گردن دارد.
Tom heard Mary's voice
تام صدای مری را شنید
We offered him a good job.
ما به او پیشنهاد کار خوبی دادیم.
I suppose they are coming.
فکر می کنم آنها می آیند.
Tom should be home any moment.
تام باید هر لحظه در خانه باشد.
Tom didn't read the book his teacher had told him to read
تام کتابی را که معلمش به او گفته بود نخواند
I'll take back everything I said.
هر چی گفتم پس میگیرم
What a beautiful sunset!
چه غروب زیبایی
Death is imminent
مرگ نزدیک است
How about playing tennis this afternoon?
در مورد بازی تنیس امروز بعدازظهر چطور؟
I thought you had homework.
فکر کردم تکلیف داری
Have you told your parents?
به پدر و مادرت گفتی؟
Would you like sugar and milk?
آیا شکر و شیر میل دارید؟
Would you rather play racquetball?
آیا ترجیح می دهید راکتبال بازی کنید؟
Common sense is the collection of prejudices acquired by age eighteen.
عقل سلیم مجموعه ای از تعصبات است که تا سن هجده سالگی به دست آمده است.
Does it snow a lot here in the winter?
آیا در زمستان اینجا برف زیادی می بارد؟
Tom can't play tennis.
تام نمی تواند تنیس بازی کند.
That's why he got up early
برای همین زود بیدار شد
Thank you very much everyone.
خیلی ممنون از همه.
We have to do the work in a day.
ما باید کار را در یک روز انجام دهیم.
I will visit you as soon as I can.
در اسرع وقت به شما سر خواهم زد.
Maybe we should talk about something else.
شاید باید در مورد چیز دیگری صحبت کنیم.
May I take your picture?
میتونم عکستو بگیرم؟
I've done all this for you.
من همه این کارها را برای شما انجام داده ام.
Have you called the boss already?
آیا قبلاً با رئیس تماس گرفته اید؟
What are you all doing?
شما همه چیکار میکنید؟
We'll let it go for the present
ما آن را برای حال حاضر می گذاریم
The total came to ten dollars
کل به ده دلار رسید
It wasn't much of a yard
حیاط زیاد نبود
I live from hand to mouth
من از دست به دهان زندگی می کنم
It is fun to speak in English.
صحبت کردن به زبان انگلیسی لذت بخش است.
We received instructions on how to make a bamboo basket
ما دستورالعمل هایی در مورد نحوه ساخت یک سبد بامبو دریافت کردیم
Don't tell on me
به من نگو
Tom should be careful not to underestimate Mary
تام باید مراقب باشد که مری را دست کم نگیرد
Tom is in the next room, explaining what happened
تام در اتاق کناری است و در حال توضیح دادن آنچه اتفاق افتاده است
So why didn't you tell the truth before?
پس چرا قبلا حقیقت را نگفتی؟
I've been trying to make an effort to come here more often
من سعی کرده ام بیشتر به اینجا بیایم
He became very dangerous.
او بسیار خطرناک شد.
Tom went over to Mary's house to help.
تام برای کمک به خانه مری رفت.
He cut down that cherry tree
اون درخت گیلاس رو قطع کرد
Ken must run fast
کن باید سریع بدود
Hello. May I speak to Mr. Johnson, please?
سلام. آیا می توانم با آقای جانسون صحبت کنم، لطفا؟
He often comes late to school.
او اغلب دیر به مدرسه می آید.
The heat is terrible today.
گرمای امروز وحشتناک است.
The house needs a new coat of paint.
خانه نیاز به یک لایه رنگ جدید دارد.
I was offered a new job.
یک کار جدید به من پیشنهاد شد.
This desk is different from the one I ordered
این میز با اونی که من سفارش دادم فرق داره
Tell me about your trip.
از سفرت بگو
I know that Tom still loves me.
می دانم که تام هنوز هم مرا دوست دارد.
I think you're doing a great job
من فکر می کنم شما کار بزرگی انجام می دهید
You work hard.
شما سخت کار می کنید.
Did Tom say anything else?
آیا تام چیز دیگری گفت؟
That was lovely.
دوست داشتنی بود
Try as she may, she will not be able to please him
هرچه تلاش کند، نمی تواند او را راضی کند
He was English.
او انگلیسی بود.
He rescued the child from the fire.
او کودک را از آتش نجات داد.
Tom didn't have a chance to visit Mary when he was in Boston.
تام وقتی در بوستون بود فرصتی برای دیدار مری نداشت.
Do you think Tom is boring?
آیا فکر می کنید تام خسته کننده است؟
You're being mean.
داری بد رفتار میکنی
There must be something wrong with the machine
حتما مشکلی در دستگاه وجود دارد
I'm only here for the weekend
من فقط برای آخر هفته اینجا هستم
Tom studies harder than anyone else I know
تام سخت تر از هرکس دیگری که می شناسم درس می خواند
Nobody saw Tom leave the room.
هیچ کس ندید تام از اتاق خارج شد.
He cut down the tree with an ax
درخت را با تبر قطع کرد
This pen is a real bargain at such a low price
این خودکار با چنین قیمت پایین یک معامله واقعی است
It makes no difference to her whether she lives in a city or in the country
برای او فرقی نمی کند که در شهر زندگی کند یا در کشور
Team members are provided with equipment and uniforms
به اعضای تیم تجهیزات و یونیفرم ارائه می شود
I worked hard
من سخت کار کردم