en
stringlengths 1
1.4k
| fa
stringlengths 1
1.26k
|
---|---|
Tom would be embarrassed | تام خجالت می کشید |
Tom and I are in the same class. | من و تام در یک کلاس هستیم. |
I expect you to behave like an adult. | من از شما انتظار دارم که مانند یک بزرگسال رفتار کنید. |
I make 100 euros a day. | من روزی 100 یورو درآمد دارم. |
I should've been more precise | باید دقیق تر می گفتم |
I thanked Tom for his help | من از تام برای کمکش تشکر کردم |
Did anyone call me up? | کسی به من زنگ زد؟ |
You'll like him once you've had a chance to talk to him. | وقتی فرصتی برای صحبت با او داشته باشید، او را دوست خواهید داشت. |
Tom gave Mary a very nice present. | تام یک هدیه خیلی خوب به مریم داد. |
I'm counting on you to join us | من روی شما حساب می کنم که به ما بپیوندید |
I don't know why he's not here today. | نمی دانم چرا امروز اینجا نیست. |
I skipped breakfast | صبحانه را حذف کردم |
I couldn't accept the job | من نمی توانستم کار را قبول کنم |
We should be careful what we say | ما باید مراقب حرف هایمان باشیم |
We did all we could. | ما تمام تلاشمان را انجام دادیم. |
The people I work with are all very kind | افرادی که با آنها کار می کنم همه بسیار مهربان هستند |
His arrival was greeted with cheers | ورود او با هلهله مورد استقبال قرار گرفت |
It's close by | نزدیک است |
Tom is conscious now | تام الان هوشیار است |
I'd like an orange juice | من یک آب پرتقال می خواهم |
You shouldn't have told him about the plan | شما نباید در مورد این طرح به او می گفتید |
The air in this room's very stuffy. | هوای این اتاق خیلی خفه است. |
What are you sitting on? | روی چی نشستی؟ |
It's a quarter past nine. | ساعت نه و ربع است. |
Can you stand the summer heat in Nagoya? | آیا می توانید گرمای تابستان در ناگویا را تحمل کنید؟ |
They are facing financial problems. | آنها با مشکلات مالی روبرو هستند. |
I want to do everything Tom did. | من می خواهم تمام کارهایی که تام انجام داد را انجام دهم. |
He said that he was hungry | گفت که گرسنه است |
This is too important to overlook. | این خیلی مهم است که بتوان از آن چشم پوشی کرد. |
Those are the children you'll be giving the book to. | اینها بچه هایی هستند که کتاب را به آنها می دهید. |
Does anyone else have any advice? | آیا کسی دیگر توصیه ای دارد؟ |
I had to drop something off at Tom's office. | مجبور شدم چیزی را در دفتر تام بیاورم. |
These are our desks | اینها میزهای ما هستند |
Ask Tom how he got here | از تام بپرس که چطور به اینجا رسید |
I hate that so much | من از این خیلی متنفرم |
His son has what it takes to be a good doctor. | پسرش چیزی که لازمه دکتر خوب بودن رو داره. |
What's Tom done now? | تام الان چیکار کرده؟ |
She always buys expensive clothes. | او همیشه لباس های گران قیمت می خرد. |
Did Tom talk to you? | آیا تام با شما صحبت کرد؟ |
Tom isn't OK. | تام خوب نیست |
I bet my bottom dollar he is innocent | شرط می بندم که دلار پایین من بی گناه است |
We'll worry about the details later. | بعداً نگران جزئیات خواهیم بود. |
Why don't you stop by for a little while? | چرا برای مدت کوتاهی نمی ایستید؟ |
"There are some things I want to buy," the boy said | پسر گفت: "چند چیزهایی هست که می خواهم بخرم." |
The whole country was excited by the news | تمام کشور از این خبر هیجان زده شدند |
Tom got jealous when he saw Mary talking to a handsome guy | تام وقتی دید مری در حال صحبت با یک پسر خوش تیپ بود حسادت کرد |
The elephant is liked by little children | فیل را بچه های کوچک دوست دارند |
What's the scoop on your new boyfriend? | نظر دوست پسر جدید شما چیست؟ |
You heard your mother. | مادرت را شنیدی |
You're both right | هر دو حق با شماست |
Yesterday a foreigner spoke to me in English on the train | دیروز یک خارجی در قطار با من به انگلیسی صحبت کرد |
I still like Tom. | من هنوز تام را دوست دارم. |
We're diplomatic. | ما دیپلماتیک هستیم |
Petroleum has been important since ancient times | نفت از زمان های قدیم دارای اهمیت بوده است |
I cannot but feel sorry for him | نمی توانم برای او متاسف نباشم |
The job of a driver is harder than it looks | کار راننده سخت تر از چیزی است که به نظر می رسد |
Do you have any knowledge of French? | آیا دانشی از زبان فرانسه دارید؟ |
You're not very funny. | تو زیاد بامزه نیستی |
Tom may not have been telling the truth. | تام ممکن است حقیقت را نگفته باشد. |
My cat had a fight with another cat | گربه من با گربه دیگری دعوا کرد |
We tried to save Tom. | ما سعی کردیم تام را نجات دهیم. |
Young people like popular music | جوانان موسیقی محبوب را دوست دارند |
I wouldn't mind stretching my legs a little | بدم نمی آید که پاهایم را کمی دراز کنم |
It's missing | گم شده است |
I can't see any bruises | من کبودی نمیبینم |
Tom doesn't like to talk about this kind of thing | تام دوست ندارد در مورد این چیزها صحبت کند |
I'll stay right where I am | من همان جا که هستم می مانم |
I've come to help you escape | اومدم کمکت کنم فرار کنی |
I'm going to leave about ten in the morning | حدود ده صبح می روم |
Have you spoken to Tom? | با تام صحبت کردی؟ |
I know nothing but this. | من جز این چیزی بلد نیستم |
My daughter is the apple of my eye. | دخترم چشمان من است. |
You've got to stop doing that | شما باید این کار را متوقف کنید |
Nobody said you couldn't go fishing. | هیچ کس نگفت نمی توانی ماهیگیری کنی. |
I'm not that kind of girl. | من اون جور دختری نیستم |
He's good at this sort of thing | او در این جور کارها خوب است |
That's a possible explanation. | این یک توضیح ممکن است. |
Don't tempt me. | وسوسه ام نکن |
I am exhausted | من خسته ام |
I don't like that lawyer you hired for me. | من آن وکیلی را که برای من استخدام کردی دوست ندارم. |
Tom is a coward | تام یک ترسو است |
Tom had no chance to tell Mary his opinion. | تام فرصتی برای گفتن نظر خود به مری نداشت. |
I'm afraid you can't do that. | می ترسم نتوانی این کار را بکنی. |
I'm not quite happy with the wording of this sentence | من از جمله بندی این جمله چندان راضی نیستم |
Just fake it. | فقط جعلش کن |
Marriage customs differ by country | آداب و رسوم ازدواج بر اساس کشور متفاوت است |
Wear warm clothes or you could get sick. | لباس گرم بپوشید وگرنه ممکن است بیمار شوید. |
I had one beer and pretended to be very drunk. | من یک آبجو خوردم و وانمود کردم که خیلی مست هستم. |
Tom couldn't find his shoes | تام نتوانست کفش هایش را پیدا کند |
You're stronger than the rest of us | تو از بقیه قوی تر هستی |
I can't even think about it. | حتی نمی توانم به آن فکر کنم. |
I wonder how many students are in Tom's class | من تعجب می کنم که چند دانش آموز در کلاس تام هستند |
Tom watched from a distance. | تام از دور تماشا کرد. |
We'll all be together soon. | به زودی همه با هم خواهیم بود |
They came to make peace | آمدند تا صلح کنند |
I'll call you when I get the results of the examination | وقتی نتیجه معاینه را گرفتم با شما تماس خواهم گرفت |
Tom is my hostage | تام گروگان من است |
I flew from Boston to Chicago | من از بوستون به شیکاگو پرواز کردم |
Tom wasn't prepared for this | تام برای این کار آماده نبود |
The house only needs minor repairs. | خانه فقط نیاز به تعمیرات جزئی دارد. |