audio
audioduration (s)
1
10.4
corrected_sentence
stringlengths
2
207
شیب بسیار تند
از نظر نظامی
پند خردمندانه
سختی زندگی در دهات دوردست
خانه واقعاً سوخت و با زمین یکسان شد.
صبحانه - نهار یکشنبه را در فرودگاه خوردیم.
پاهای دوک مانند آن کودک بیمار
افزودن مواد تقلبی به دارو جرم است.
صدای سرفه‌ی او سکوت اتاق را بر هم زد.
محترماً
سبزیجات بخارپز شده
صدای شرشر فواره
صدای پا از بازگشت وی خبر داد.
بیشترین بازده سرمایه
بحر احمر، دریای سرخ
کجا می‌روی با این ریش و پشم؟
صدای پرطنین قمرالملوک وزیری
ایمن از حمله‌ی دشمن
اسب خود را متوقف کرد.
بحران کمبود غذا
پلیس او را اغوا کرد و به داخل خانه کشید و سپس بازداشتش کرد.
صدای گوش‌خراش و آزاردهنده‌ی بلندگو
با لحنی آمرانه حرف می‌زد.
بی‌گمان برنده خواهد شد.
اجازه بدهید بروم.
خشم فروخورده
پلیس خانه را محاصره کرد.
بررسی عمیق غزلیات شکسپیر
صدای خرخر حسن آقا از بالاخانه به گوش می‌رسید.
اجساد در رودخانه شناور بودند.
آنچه را من می‌گویم بکن.
رقابت برای شهردار شدن
پارچه‌ی خز مانند
آنها صدف خوراکی صید می‌کنند.
آزمایش‌های متعدد ثابت کرده‌اند که این ماده بی‌زیان است.
بدهی زیاد جواد را مجبور کرد که دارایی خود را تبدیل به پول کند.
آیا تحلیلی را که دشتی بر اشعار حافظ نوشته است خوانده‌ای؟
اقدامات ایمنی قانونی در برابر فریبکاری
شری و لیز ساعت‌ها با تلفن گپ می‌زدند.
او را به باد سؤال گرفتند.
به فاصله‌ی زیادی در داخل جزیره
او خود را به ما تحمیل کرد.
برای او شنا در آن دریاچه‌ی خنک کیف داشت.
ظروف سفالی آبگوشت‌خوری
احمد نسبت به مافوق‌های خود رفتار نوکر مابانه‌ای دارد.
آزمون استعداد
پول را به طور مساوی بین آنها بخش کردم.
تصویب آن با کمیتهٔ حزبی است.
بسیاری از نظم‌نویسان قادر به نوشتن شعر راستین نیستند.
آواز شوم جغد
پالتو بارانی دو رو
سر و صدای همیشگی
با اسنپ می‌روم خونه
پخش استوانه‌ای
آفتاب برآمد و مه بامدادی ناپدید شد.
طبیب دستش را با حوله‌ی تر پیچید.
با مهارت تمام لایحه را از تصویب مجلس گذراند.
فارکس یک بازار دو جهته است
او کلیه‌ی وجوه را پس داد.
شاگردی او سپری شد.
پالتو بارانی ضد آب است.
او کنایه زد که من پول را برداشته‌ام.
کسانی که متحمل رنج از دست رفتن آزادی‌شان شدند
پند دادن به آدم یکدنده بی‌فایده است.
جنون پول
او از جا پرید و شروع کرد به اعتراض کردن.
فیلم عکاسی
او کاربرد کامپیوتر در علم پزشکی را پی‌ریزی کرد.
او کوشید که خود را از تهمت ارتداد مبری کند.
آنان بر این باورند که هرگز شکست نخواهند خورد.
خانه‌ی ما
به صدای خوردن و تلق‌تلق باران روی شیروانی گوش دادم.
از همان آغاز کار طرح با اشکال و بدبیاری مواجه شد.
پدیده‌ی چرخ لنگری
روزنامه‌ها کتاب تازه‌ای مرا تبلیغ کردند.
آثاری که پیش از به وجود آمدن قوانین حق تکثیر پدید آمده‌اند.
تابع مکمل
برای آنها خانه‌ای موقتی سر هم بندی کردند.
سپس پنجره را باز کرد.
از ناشایستگی عمل آن مرد یکه خوردم.
تورم، بیشتر به حقوق‌بگیرها صدمه می‌زند.
تا مدتی تگرگ آمد و سپس تبدیل به باران شد.
شب‌ها مرغ‌های مزرعه روی این درخت می‌نشینند.
صدای قهقه خنده
ازدواج آنها عاقبت خوبی نخواهد داشت.
بنی آدم اعضای یکدیگرند...
توجه کاملاً معطوف
بعد از دبیرستان کم‌کم با هم ناآشنا شدیم.
پارچ پلاستیکی
آنان طلسم به گردن کودکان و چهارپایان خود می‌آویزند.
خواب‌گزاری کردن
پیشنهاد کرد که تا درخت بزرگ با من مسابقه‌ی دو بدهد.
بنا به درخواست...
خوانندگان این روزنامه
این دو جنایت ممکن است به هم مربوط باشند.
آنان نگاه‌های عاشقانه‌ای رد و بدل کردند.
این استدلال که قراردادهای آتش‌بس عملی نیستند تازگی ندارد.
تخت جمشید یکی از مهم‌ترین بناهای تاریخی ایران است.
چگونه این همه انسان می‌توانند در جایی به این کوچکی زندگی کنند؟
جعبه‌ی پیشنهادات